سنگر فرهنگی

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

بیانات آیت الله جوادی آملی در مورد فضایل روز عرفه

20 شهریور 1395 توسط سكينه خاتون سنمبر

اساساً انسان از خودش چیزی ندارد و در این عالم او فقط مالک دعاست. وجود مبارک امام حسین (ع) ناتوان ترین مردم را کسی می داند که از دعا کردن عاجز باشد و می فرماید:

عرفه روز دعا و روز نیایش و مناجات با پروردگار عالمیان است، دعایی که طبق فرموده علی (ع) همه هستی انسان هاست. اساساً انسان از خودش چیزی ندارد و در این عالم او فقط مالک دعاست. وجود مبارک امام حسین (ع) ناتوان ترین مردم را کسی می داند که از دعا کردن عاجز باشد و می فرماید: اعجز النّاس من عجز عن الدّعا؛ به همین جهت در روز عرفه گرچه روزه گرفتن مستحب است اما به خاطر اهمیت آن فرموده اند که اگر روزه موجب ضعف می شود و از دعا کردن بازمی دارد دعا خواندن بر روزه تقدم دارد. یکی از زیباترین و شیرین ترین دعاها مناجات امام حسین (ع) در روز عرفه است.

آن حضرت در این دعای پرمحتوا و شیوا که در عصر روز عرفه و مناسب ترین وقت دعا عرضه شده است، عالی ترین مضامین توحیدی را در قالب کلماتی دلنشین بیان می کند. امام حسین (ع) این مناجات عاشقانه را در فضائی معنوی و در کنار کعبه، مقدس ترین جایگاه مسلمانان و با دلی پرسوز و چشمانی اشکبار قرائت کرده و به عنوان منشور جاویدان توحید برای اهل ایمان به یادگار گذاشته است.

مهمترین نیایشی که جنبه سیاسی، عبادی حج و زیارت را به خوبی تبیین می کند دعای عرفه عارف معروف در بین اهل معرفت و سیر شاهدان کوی شهود و شهادت، سالار جانبازان میدان نبرد توحید علیه طاغوت، و سرور پاکان و آزادگان، در ساحت فضیلت حضرت حسین بن علی (ع) است. این دعا هم دستور کفرستیزی و راه طاغوت زدایی و رسم سلحشوری و سنت سرکوبی جنایتکاران را ارائه می کند و ظهور ولایت الهی را نشان می دهد و هم تجلی هستی و ذات اقدس خداوند و ظهور گسترده و همه جانبه آن ذات مقدس و خفای هرچه غیر اوست در پرتو نور او و پی بردن به او از خود او به غیر او بها ندادن و غیر او را به او شناختن و ذاتش را عین شهود و مستغنی از استشهاد دانستن را تفهیم می کند.

عوامل تقویت قرب الهی

برخی از روزها برای دعا آمادگی بیشتری دارد. گرچه در هر فرصتی کسی بخواهد با خدای خود زمزمه کند، رواست؛ ولی بعضی زمان ها و بعضی زمین ها برای دعا کردن آماده تر است. خانه خدا اینچنین است که انسان احساس قرب بیشتری می کند.
در دعا اگر انسان نزدیک به ذات اقدس اله بشود، دعای او مستجاب تر است؛ قرب به خدا هم با دو حالت پیش می آید به عنوان مانعه الخلو، نه مانعه الجمع؛ آن دو حالت این است: یک وقت انسان در سایه تقرب های علمی و عملی به مقامی رسیده است که در بارگاه الهی شرف قرب نصیب او شده است. می شود جزء مقربین.
چون هر عمل خیری برای انسان با تقوا، «قربانی» است و اختصاصی به مسئله نماز ندارد؛ که گفته شد الصّلاه قربان کلّ تقی(1)، درباره زکات هم همین تعبیر آمده است. نماز و زکات باعث تقرب بنده به خداست، قربانی اوست. هر کاری را که بنده قربه الی الله انجام می دهد، قربانی اوست. و اگر در سالیان متمادی این تقرب برای او ملکه شد، می شود جزء مقربین. وقتی مقرب شد، دعای او مستجاب است. زیرا هیچ حجابی بین دعوت داعی و اجابت مجیب نیست…

راه دوم این است که خدا به انسان نزدیک باشد او که به همه نزدیک هست. اقرب ا لینا م ن حبل الورید (2) است؛ چه برای مومن، چه برای غیرمؤمن. اما آن قرب تشریفی، آن قرب عنائی، آن قرب لطف و کرامت را نسبت به همه ندارد.
گرچه در سوره مبارکه حدید فرمود: هو معکم اینما کنتم (3)، اما یک معیت مطلق است که با همه هست، معیت قیومیه است که با همه هست. دو تا معیت هم خدای سبحان در قبال این معیت مطلق دارد؛ یکی معیت رحیمیه است که در کنار انسان، لطفش حضور دارد تا هر وقت انسان بخواهد بلغزد، دستش را بگیرد. یک وقت یک معیت تهدیدی و قهاری و انتقامی هم با کفار و منافقان دارد که در کنارشان حاضر است که تا می روند دست به قلم ببرند، یا اقدام بکنند، دست شان را بشکند.
خدای سبحان آن معیت خاص و لطف مخصوصی که باعث اجابت دعا و حل مشکل است، که در دعای کمیل می گوئیم: هر وقت من رفتم بلغزم، تو حفظم کردی؛ خواستم یک چیزی بگویم که مصلحتم نبود، تو جلوی زبانم را گرفتی؛ خواستم یک چیزی بنویسم که مصلحت نبود، تو جلوی قلم را گرفتی؛ خواستم یک جایی بروم که مصلحت نبود، تو جلویم را گرفتی؛ وکم من عثار وقیته، و کم م ن مکروه دفعته؛ این معیت که خدا با انسان نزدیک است، لازم نیست انسان جزء مقربین باشد و به آن مقام والا رسیده باشد! همین که قلب منکسر و دل شکسته داشته باشد، انا ع ندالمنکس ره قلوبهم (4)؛ لطف خدا آنجاست…

ما خدا را می خواهیم. چون کار از غیر او ساخته نیست. یا باید برویم پیش اوکه خیلی سخت ست؛ کار مقرّبین است. یا حالی داشته باشیم که او پیش مابیاید. فرمود: اگر دل شکسته داشتی، منم - منم نگفتی، خود را ندیدی، مغرورنشدی، همیشه قلب شکسته داشتی، آنجا خدا هست. ما حالا اگر نشد به حدّ سلمان واباذر برسیم، لاأقل یک دل شکسته ای داشته باشیم. کسی را نرنجانیم؛ نه درمباحثه، نه در گفتن! حیثیت همه را حفظ بکنیم ، آبروی همه را حفظ بکنیم خودمان را نشان ندهیم؛ بالأخره استعدادها فرق می کندهمه یکسان نیستند .
النّاس معاد ن کمعاد ن الذّهب والف ضّه (5).

در همین سرزمین ما یکی علامه طباطبائی می شود، یکی علامه امینی، یکی هم یک انسان عادی. همه جا هم همین طور است. همه استعدادها یکسان نیست. همه درس خواندن ها و بحث کردن ها، موفقیت نیست. اگر یک کسی یک رشدی داشت وقتی خود را ندید، کامیابی و توفیق نصیب اوست. تا علم و عقل بینی بی معرفت نشینی یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی

هدیه ما به پروردگار

مطلب بعدی آن است که ما باید یک حیثیتی داشته باشیم؛ یک خانه ای یا اتاق امنی داشته باشیم که میهمان را بتوانیم پذیرائی کنیم. حالا که رفتیم پذیرائی کنیم، این حالت، یعنی حالت ا نکسار تا آخر باشد؛ حدوثاً و بقائاً باشد . اگر یک حالتی برای آدم پیش آمد که معلوم شد مهماندار خوبی است، قلب او مشروح شد، شرح صدر نصیب او شد، چیزی عائد او شد؛ این را باید حفظ بکند. حفظ کردنش هم به این است که باز مغرور نشود!

بالأخره ما که می رویم پیش مولایمان، یا حالا او آمده به مهمانی ما، یک چیزی باید هدیه کنیم دیگر! نمی شود با دست خالی پذیرائی کرد! این یک امری است معقول و مقبول که بالأخره ما چه وارد بشویم، میهمان بشویم، میزبان بشویم، یک چیزی باید بالأخره ببریم دیگر. همین طور با دست خالی که انسان نه میزبان می شود، نه میهمان !

چه چیزی پیش خدا ببریم که او قبول بکند؟ باز هم اینجا باید مواظب باشیم؛ بزرگان ما فرمودند ـ اوّلین بار این را استاد مرحوم آقای فاضل تونی (رض) در درس برای ما می فرمودند ـ انسان وقتی می رود پیش مولای بزرگش، باید یک چیزی را هدیه ببرد. هدیه هم یک چیزی باید باشد که آنجا نباشد. چون اگر آنجا فراوان باشد که خوب دیگر خوب هدیه نیست! و نبودنش هم کمال باشد، نه نقص. بگوییم ما علم آوردیم اولا او ب کلّ شیء علیم است، ثانیا این یک مختصر علمی هم که ما داریم، او عطا کرده است. و علّم النسان ما لم یعلم (6).

بگوئیم ما زحمت کشیدیم، این که ما بکم من نعمه فمن الله (7). بگوییم کمک مالی کردیم، کمک علمی کردیم ، کتاب نوشتیم! اینها که آنجا خریدار ندارد! آنجا صحیح و نامتنهی اش هست. بنابراین کسی حقّ ندارد بگوید من زحمت کشیدم، عالم شدم و … پذیرائی ما فقر است و مسکنت است و لا یملک لا الدّعا (8) است و سلاحه البکاء (9) است و همین ها !
روی گرد آلود بر زی او که اندر راه او آبروی خود بری گر آبروی خود بری اگر آنجا رفتی و گفتی: خدایا! من آبرومندم،

امتیاز مقربان، مشاهده خدا

همه ما باید از خدای سبحان هراسناک باشیم، چون همه نعمت های ما از اوست، همه قدرت هم در اختیار اوست. فرمودند: نشانه عالم این است نّما یخشی الله م ن ع باد ه العلماء (10). این را وجود مبارک امام حسین (ع) در دعای عرفه تشریح می کند. خوب همه باید از خدا بترسند ولی علماء شاخصه اصلی شان این است که خدا ترس اند! خدا ترسی هم چند نوع است؛ یک وقت انسان از خدا می ترسد که مبادا او را جهنّم ببرند یک وقت از خدا می ترسد که مبادا او را بهشت ندهند. اینها همه ایمان به غیب است و درست هم هست.

امّا آن چیزی که در دعای نورانی سیدالشهداء (ع) هست، که به انسان منزلت می بخشد، به علماء می گوید شما می توانید به یک مرحله بالاتر برسید، در همین دعای عرفه این جمله است که به خدا عرض می کند: اللّهمّ اجعلن ی م مّن اخشاک کأنّی أراک (11). خدایا! اصل خشیت که هست، امّا آنطوری توفیق خشیت خودت را به ما بده که ما گویا تو را می بینیم. که این می شود ایمان به شهاده، نه ایمان به غیب!

همه ما ان شآء الله ایمان به غیب داریم ولی این ایمان به غیب آن نازل ترین مرحله ایمان است! یؤم نون بالغیب (12). جهنّم و بهشت هست، خدا هست، قیامت هست و… اما هیچ کدام که با چشم سر دیدنی نیست، با چشم جان باید ببینیم ولی نمی بینیم!

عرض می کند خدایا! توفیق بده من طرزی از تو بترسم که گویا تو را می بینم . اللّهمّ اجعلنی ممّن اخشاک کأنّی اراک…از این به بعد دیگر آن خشیت، خشیت جهنّمی نیست! خوفاً من النّار نیست، بلکه این خوف و خشیتی است که ل من خاف مقام ربّه جنّتان (13)، أمّا من خاف مقام ربّه و نهی النّفس عن الهوی (14)، فنّ الجنّه هی المأوی و… از قبیل این طائفه آیات است. و لمن خاف مقام ربّه جنّتان یعنی دیگری اگر یک بهشت دارد، اینها دو بهشت دارند. یک انّ المتّقین فی جنّات و نهر(15) هست، یکی فی مقعد صدق عند ملیک مقتد ر(16) این می شود «جنّه اللّ قاء» عرض می کند خدایا! خشیت خودت را طوری نصیب ما کن که گویا تو را می بینیم؛این یک بخش از دعاست.

اسارت نفس و رهن جان

همه ما کم و بیش، با شد ت و ضعف این را در خود تجربه کردیم و تجربه می کنیم. می رویم، یک کار خیری را انجام دهیم، ولی نمی توانیم، نمی شود! حالا یا نماز شب است، یا پرهیز از هر حرفی است، یا پرهیز از هر خاطره ای است، یا از خیالی است؛ کار، کار بدی است، می دانیم. می خواهیم هم ترک کنیم، امّا نمی توانیم! بعضی از کارها، کار خیلی خوبی است؛ می خواهیم انجام بدهیم، ولی نمی توانیم. این «نمی توانیم» که خود ما می گوئیم، بعضی ها هم می گویند، راست است. گاهی انسان واقعاً نمی تواند انجام بدهد!

از نتوانستن ما این است که ما آزاد نیستیم، در بندیم، اسیریم . اگر همه این راهها هست؛ یعنی مقصد خوب است، مقصود خوب است، راه باز است، ما هم تصمیم داریم، می خواهیم انجام بدهیم ولی موفق نمی شویم معلوم می شود یک جای کار گیر است! و آن، این است که دست و پای ما بسته است. اگر دست و پای ما باز بود، به خوبی انجام می دادیم. دلیلی هم که می خواهیم اقامه بکنیم، می بینیم برهانی نداریم. معلوم می شود ما بندیم! پایمان به یک جا گره خورده است. این را می گویند: « رهین ».

حالا چرا ما در بندیم؟ چرا در گروایم؟ برای اینکه بدهکاریم. خب آدم بدهکار باید گرو بدهد دیگر! اگر کسی به زید و عمر بدهکار بود، مسائل مالی بود، این می تواند خانه و زمین و فرش را رهن بگذارد. امّا اگر به خدا و پیامبر و قرآن و عترت (علیهم الصّلاه و علیهم السّلام) بدهکار بود، یک گناهی کرده است، این را که دیگر زمین و خانه و فرش را رهن نمی گیرند! خود این آدم را رهن می گیرند. خود انسان در گرو است. تا فک رهن نشود، نمی تواند کار انجام بدهد.

این دو تا آیه دارد: آنها که اصحاب میمنت اند، اصحاب یمین اند، کارشان با یمن و برکت است، نقصی در کار اینها نیست، اینها بدهکار نیستند و برای همین آزادند. کلّ امر ئ ب ما کسب رهیأ الا اصحاب الیمین و کلّ نفس بما کسبت رهینأ ، الا اصحاب الیمین .
در دعای نورانی سیدالشهداء (ع) در عرفه، یکی از چیزهائی را که از ذات أقدس له مسئله کردند، شما هم ن شآء الله مسئلت می کنید، ما هم امروز مسئلت می کنیم این است که عرض می کنیم: خدایا! و فکّ ر هان ی (17). چه مسائل مالی و د ین و اینهائی که داریم، فکّ رهن بکن! هم توفیق بده دیون ظاهری ما ادا بشود و هم توفیق بده که دیون باطنی ما ادا بشود. نّ د ین الله احقّ أن یقضی .

شخصی آمد حضور وجود مبارک رسول گرامی (ص)، درباره حج سوال کرد: مادرم یا پدرم، مستطیع بودند، مکّه نرفتند الآن وظیفه ما چیست؟ فرمود: از مال او، از اصل مال او باید یک مقداری پول بگیرید، برای او حج ادا کنید، چرا؟ انّ دین الله احقّ أن یقضی. معلوم می شود حقوق الهی، دیون الهی است . اگر کسی یک تکلیفی را انجام نداد، بدهکار است. خوب بدهکار را گرو می گیرند. ما اگر تکالیف الهی را انجام دادیم، بدهکار نیستیم. وقتی بدهکار نبودیم، آزادیم. این می شود « فکّ رهن ». آنوقت آدم یا چیزی را تصمیم نمی گیرد، یا اگر تصمیم می گیرد، به خوبی انجام می دهد.

یک وقت است خدا به کسی استعداد قوی نداد، آن هم مصلحت است. به همان اندازه خدای سبحان از او مسئولیت می خواهد. ممکن است در معاد یک کسی که عالم روستا شد، زحمت کشید، دین مردم را با اخلاص حفظ کرد، این اگر جلوتر از یک عالم حوزوی نباشد، دنبال تر هم نیست! این از بیانات نورانی حضرت امیر (ع ) است که : الغ نا والفقر بعد العرض علی الله (18). چه کسی توانگر است، چه کسی تهی دست است که در دنیا معلوم نمی شود! در قیامت ممکن است معلوم بشود که آن عالمی که در روستا با اخلاص عمل کرد، اجرش اگر بیشتر از فلان استاد حوزوی نباشد، کمتر نیست. این به ع ند المنکس ره قلوبهم بر می گردد، به اخلاص بر می گردد، به صفای باطن بر می گردد، به اینکه برای چه کسی دارد کار می کند و چه چیزی را دارد می بیند بر می گردد. هزارها امّا و اگر دارد …

درس اخلاق . قم. اول بهمن ماه 1383
پی نوشت ها :

(1) کافی. ج 3 . ص265
(2) سوره ق. 16 ـ با تلخیص
(3) حدید . 4
(4) منیه المرید. ص 123
(5) من لا یحضره الفقیه. ج4 . ص380
(6) علق . 5
(7) نحل . 53
(8) دعای کمیل
(9) همان
(10) فاطر . 28
(11) بحار الأنوار. ج 5 . ص218
(12) بقره . 3
(13) کافی. ج1 .ص98
(14) الرّحمن . 46
(15) نازعات . 40 و 41
(16) قمر . 54
(17) بحار الأنوار . ج 95 . ص 219
(18) نهج البلاغه. کلمات قصار- 452

منبع: سایت خبر آنلاین

 1 نظر

غروب شهادت در عصر جمعه

19 شهریور 1395 توسط سكينه خاتون سنمبر

امام زمان علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا حجة الله فی ارضه

السلام علیک یا عین الله فی خلقه

السلام علیک یا سفینة النجاة

السلام علیک یا مولای، أنا مولاک [1]

عصر جمعه است و مولایمان نیامد، یک جمعه دیگر آمد و یار غمخواران نیامد، در عصر جمعه یاران واقعی دین بین اسلام غمگین هستند. هرکس در عصر جمعه غم در دل دارد و علت آن را نمی داند؛ بداند علتش غم دل یار است. در روایت از امام صادق (علیه السلام) آمده که فرمود :«هرگاه در دل غم داشتی و علت آن را نمیدانی، بدان مومنی غمگین است و غم دل او بر دل تو ارتباط دارد.» یعنی مومنین دل هایشان به علت ایمانی که دارند مرتبط است. حال عصر جمعه چون امام زمان علیه السلام غمگین است و یاران واقعی غمگین هستند، مومنین واقعی هم غمگین می شوند. از طولانی شدن غیبت و از ظلم و جور.

امام محمد باقر علیه السلام

روز هفتم ذی الحجه روز شهادت امام محمد باقر(علیه السلام)

امام باقر (علیه السلام) امام پنجم شیعان، فرزند امام زین العابدین (علیه السلام). مادر بزرگوارش “ام عبدالله” دختر امام مجتبی (علیهم السلام) است. نخستین روز ماه رجب سال پنجاه و هفت هجری در شهر مدینه به دنیا آمد. “محمد” نام اوست. و “ابوجعفر” کنیه، و “باقر العلوم” یعنی “شکافندۀ دانش ها” لقب آن گرامی می باشد.[1]

(امام باقر علیه السلام در سال 114 هجری در شهر مدینه در زمان هشام بن عبدالملک به شهادت رسید، در قبرستان معروف بقیع در کنار قبر پدر و جدش، به خاک سپرده شد. دوران امامت آن حضرت 18 سال بود.)[2]

=================

 خلفای معاصر حضرت

پیشوای پنجم در دوران امامت خود با زمامداران و خلفای یاد شده در زیر معاصر بود:

ولید بن عبدالملک (86-96)

سلیمان بن عبدالملک(96-99)

عمر بن عبدالعزیز (99-101)

یزید بن عبدالملک (101-105)

هشام بن عبدالملک (105-125)

این خلفا به استثنای عمر بن عبدالعزیز –که شخصی نسبتاً دادگر و نسبت به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) علاقه مند بود- همگی در ستمگری و استبداد و خودکامگی دست کمی از نیاکان خود نداشتند و مخوصوصاً نسبت به پیشوای پنجم همواره سختگیری می کردند.[3]

=================

اخلاق امام باقر (علیه السلام)

امام نور، بندگان خاص الهی، که زندگیشان در این عالم وقف پروردگار جهانیان بود و قرآن کریم در شأن آن بزرگوارن می فرماید : «وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ»[4]

«و شما نمی خواهید مگر آنکه خدا پروردگار جهانیان بخواهد.»

آن امامان نور طوری در این دنیای مادی زندگی کردند که از نظر زندگی فردی و اجتماعی با زندگانی سایر مردم تفاوت نداشته است، ولی از نظر انسانی و معنوی محو ربوبیت و الوهیت پروردگار عالمیان بودند، یعنی مطیع اوامر الهی در همۀ ابعاد زندگی بودند، همان چیزی که گم شدۀ افراد عادی جوامع بشری میباشد.

در مورد پسندیده آن حضرت روایت است: ” مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه ی امام بسیار می آمد و به آن گرامی می گفت:« … در روی زمین بغض و کینۀ کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آن است که اطاعت خدا و پیامبر و امیرمومنان در دشمنی با توست، اگر می بینی به خانۀ تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی!»

در عین حال امام علیه السلام با او مدارا می فرمود و به نرمی سخن می گفت. چندی برنیامد که شامی بیمار شد و مرگ را رویاروی خویش دید و از زندگی نومید شد، پس وصیت کرد که چون درگذرد ابوجعفر” امام باقر” بر او نماز گذارد.

شب به نیمه رسید و بستگانش او را تمام شده یافتند، بامداد وصی او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیب نماز نشسته است، و آن گرامی همواره چنین بود که پس از نماز به ذکر و تعقیب می پرداخت.

عرض کرد: آن مرد شامی به دیگر سرای شتافه و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گذارید.

فرمود: او نمرده است… شتاب نکنید تا من بیایم.

پس برخاست و و وضو و طهارت را تجدید فرمود و دو رکعت نماز خواند و دست ها را به دعا برداشت، سپس به سجده رفت و همچنان تا برآمدن آفتاب، در سجده ماند، آنگاه به خانه شامی آمد و بر بالین اون نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را برنشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به کام او ریخت و به بستگانش فرمود غذاهای سرد به او بدهند و خود بازگشت.

دیری برنیامد تا شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهی می دهم که تو حجت خدا بر مردمانی…»

ای مومنان و ای شیعیان اهل عالم! امام مُرده و زنده ندارد زیرا کسی که اکمل کمالات انسانی را به واسطۀ عبادت و بندگی خالق یکتا کسب نموده حضور و غیبتش یکسان است به دلیل آیۀ قرآن وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا  بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ(آل عمران-169) (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

حال شما در عصر مدرنیته به چه کسی تمسک می جویید؟ به قرآن و عترت رسول الله (صلی الله علیه و سلم)؟ یا به خودتان؟ و یا مخلوقات خدا؟

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

س.خ.س

————————-
[1] دعای آل یاسین
[2] هیئت تحریریه موسسه در راه حق، پیشوای پنچم حضرت امام محمد باقر علیه اسلام، ص3
[3] مهدی پیشوایی، سیرۀ پیشوایان، ص 305
[4]  سوره تکویر، آیه 29


 نظر دهید »

برنامه صبحگاهی 1/2/95

18 اردیبهشت 1395 توسط سكينه خاتون سنمبر

 

برنامه با ذکر چند صلوات و قرائت سوره مبارکه کوثر آغاز شد. بعد از تبریک و تهنیت به مناسبت ایام فرخنده سال روز ولادت مولود کعبه،از علم آموزی و عمل به آن صحبت شد. بعد از آن از ولایت و مناقب و جایگاه والای آن حضرت نزد خداوند طبق بیانات علما سخنانی گفته شد. معنای ولی الله مطرح شد و اینکه علم به اسرار و صفات الهی،علم به مقام اهل بیت علیهم السلام می باشد.و نتیجه علم،قدرت و عمل است. مقداری در این موارد صحبت شد. خلاصه این که علومی را که در حوزه به دست می آید باید موجب قدرت برای عمل و عمل برای به دست آوردن قدرت بشود .بعد از آن مناسبت های ایام گفته شد. ساعت 12 مراسم جشن مولودی با سخنرانی یکی از طلاب و خانم جباری برگزار شد و موضوع سخنرانی حقوق متقابل زوجین بود. ونماز جماعت با امامت حاج آقا نوروزی برگزار شد.

 نظر دهید »

برنامه صبحگاهی 25/1/95

18 اردیبهشت 1395 توسط سكينه خاتون سنمبر

 

برنامه صبحگاهی با حضور طلاب سه کلاس با صلوات برای سلامتی امام زمان علیه السلام و چهارده معصوم خصوصا سه مولود گرامی این ماه و بر روح پاک دهمین امام معصوم که شهادتش در سوم این ماه بود برگزار شد. بعد از آن مختصری از معانی ماه رجب و اعمال و اذکار برای سیر و سلوک، سالکان و راهیان راه الی الله گفته شد .و در مورد فضیلت اطاعت خداوند در این ماه و خودسازی طبق روایات مطالبی بیان شد. اعمال لیله الرغایب متذکر شد و طلاب تشویق و ترغیب شدند که در اعتکاف برای کارهای فرهنگی تبلیغی حضور داشته باشند. مراسم نماز به جماعت آقای نوروزی برگزار شد .

 نظر دهید »

گزارش فرهنگی 24/1/95

18 اردیبهشت 1395 توسط سكينه خاتون سنمبر

برگزاری نماز جماعت با حضور طلاب به امام جماعت آقای مسعود زاده، بعد از آن اعلام مراسم اعتکاف و ثبت نام برای آن و تاکید در ثبت نام مسابقات کتابخوانی. و فضا سازی سالن حوزه از تراکت هایی که اعمال ماه خدا و فضایل آن کپی شده بود.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

سنگر فرهنگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس